حیات جنسی یکی از ساحتهای مهم زیست انسان است که با ابعاد وجودی دیگر انسان پیوند مؤثری دارد. توجه به این ساحت زندگی انسان، همواره بهعنوان ضرورتی تاریخی، در قوانین و هنجارهای حاکم بر زندگی اجتماعی بشر وجود داشته است.
یکی از مختصات جامعۀ مدرن، جنسی شدن زیست جهان افراد است. گسترش عناصر و دلالتهای جنسی در ساحت نمادین فرهنگ و وجوه عینی سبک زندگی انسان امروزی، از جمله نشانههای چنین واقعیتی است و در جامعۀ ایران نیز همین شرایط وجود دارد. تبلیغات، معماری، رسانه، فضای مجازی، پوشش جنسی زنان و… از جمله عناصر جنسی در ساحت نمادین و عینی فرهنگ و سبک زندگی ایرانی محسوب میشود. سکوت و تغافل مسئولین و دستگاههای سیاستگذار نسبت به وضع موجود، فقدان وجود بستۀ سیاستی مشخص و نیز اختلال در فرایند تصمیمگیری و تصمیمسازی در نهادهای متکفل آموزش و فرهنگ، همگی دستبهدست هم دادهاند تا زیست جنسی ایرانیان به یک آشفتهبازار بدل شود. آشفتهبازاری که بهشدت مستعد بحرانزایی و ایجاد شکافهای اجتماعی است.
فراگیرشدن الگوی سیال و ناپایدار روابط دختر و پسر، کاهش سن تعامل جنسی دختر و پسر از دبیرستان به راهنمایی، افزایش خیانت و روابط جنسی فراخانوادگی در جامعه3، رفتارهای نامتعارف جنسی ایرانیان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و… همگی بحران زیست جهان جنسی جامعۀ ایران را نشان میدهد.
عوامل ایجاد شرایط جنسی موجود در ایران
پیرامون علل و زمینههای ایجاد شرایط موجود در وضع جنسی جامعۀ ایران، تحلیلها و دیدگاههای نظری مختلفی وجود دارد. برخی قائل به تأثیر فقدان دانش جنسی افراد بر وقوع ناهنجاریها در رفتارهای جنسی آنان بوده و بر ضرورت ارائۀ آموزشهای لازم در این زمینه، از بدو کودکی تأکید دارند. در مقابل، طیف دیگری وجود دارد که اگر چه بر ضرورت دانش جنسی در برخی زمینهها تأکید داشته و آموزش جنسی به معنای ارائۀ اطلاعات و دانش در این زمینه به افراد را نفی نمیکند، اما آموزش جنسی را ذیل یک استراتژی کلانتر، تحت عنوان تربیت جنسی تعریف میکند. در حال حاضر، عرصۀ سیاستگذاری امر جنسی در جامعۀ ایران، محل مناقشه و اختلافات نظری این دو رویکرد است.
یادداشت حاضر درصدد بررسی مناقشات پیرامون امر جنسی میان این دو رویکرد و ارائۀ یک صورتبندی گفتمانی از دالهای محوری این نظریات و تحلیل فضای تخاصم و ضدیت میان آنها است.
نتیجهگیری
حیات جنسی یکی از ساحتهای مهم زیست انسان است که با ابعاد وجودی دیگر انسان پیوند مؤثری دارد. توجه به این ساحت زندگی انسان، همواره بهعنوان ضرورتی تاریخی، در قوانین و هنجارهای حاکم بر زندگی اجتماعی بشر وجود داشته است. در شرایط اجتماعی عصر مدرن و نیز وضعیت جامعۀ ایران، توجه به این عرصه به اقتضای تحولات فرهنگ جنسی، بیشازپیش نمود یافته است. در حال حاضر در جامعۀ ایرانی، دو رویکرد عمده نسبت به مواجهه با امر جنسی وجود دارد.
نوشتۀ حاضر با هدف ارائۀ خوانشی گفتمانی از مناقشات این دو رویکرد پیرامون امر جنسی در ایران و صورتبندی مفاهیم و دالهای مرکزی و عناصر اصلی این گفتمانها صورت گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که رویکرد اول با ابتناء بر مبانی دینی، ایدۀ تربیت جنسی با محوریت اخلاق جنسی را پیگیری میکند و مفاهیمی چون هویت جنسی، زنانگی و مردانگی، حجاب و عفت، خویشتنداری و هدایت غریزۀ جنسی، ازدواج آسان و بهنگام و… را در زیست جنسی جامعۀ ایرانی برساخت میکند. استراتژی این گفتمان، تربیت جنسی با محوریت ابهامزایی و مسئلهزدایی از امر جنسی در دوران کودکی و نوجوانی تا پیشاز ازدواج و ارائۀ آگاهی جنسی با محوریت خانواده است.
رویکرد دوم نیز با ابتناء بر ادبیات لیبرالیستیِ جامعۀ بینالمللی، بر ضرورت آموزش جنسی با محوریت دانش و آگاهی جنسی تأکید داشته و دالها و مفاهیمی چون تمایز جنس و جنسیت، تمایز همجنسگرایی و همجنسبازی، احترام به حقوق اقلیتهای جنسی، نفی ازدواج کودکان و… را برساخت میکند. مهمترین استراتژی این گفتمان در مواجهه با امر جنسی، صراحت و ابهامزدایی از امر جنسی است.
به نظر میرسد هریک از دو گفتمان فوق را میتوان از منظری مورد خوانش انتقادی قرار داد. اگرچه گفتمان تربیت جنسی از منطقِ درونیِ مستحکمی برخوردار است؛ اما بیتوجهی یا غفلت از امر اجتماعی در طراحی نظام تربیتی و آموزشی نزد این گفتمان، آسیبی جدی تلقی شده و در شرایطی منجر به ناکارآمدی آن در عرصۀ اجتماعی میگردد. گفتمان آموزش جنسی نیز علیرغم توجه به اقتضائات جامعۀ جدید و تحولات امر جنسی در دنیای مدرن، در طراحی الگوهای کُنش خود، بهشدت فردگرا بوده و جایگاه خانواده، هم بهمثابۀ غایت و هم بهمثابۀ کنشگر اصلی در امر آموزش جنسی و کاهش آسیب، نزد این گفتمان نادیده انگاشته شده است؛ بنابراین شاید بتوان مدعی شد که ترکیب این دو گفتمان و تلفیق منطقِ درونیِ گفتمان تربیت جنسی با تحلیل امر اجتماعی نزد گفتمان آموزش جنسی، میتواند گزینۀ جامع و مطلوبی برای مدیریت امر جنسی در جامعۀ ایرانی باشد.
ابوالفضل اقبالی، نویسنده و پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده