بحران جدی تفکر غربی این است که نگاه آنان به زن بهعنوان «زن» است، نه بهعنوان انسان.
انسان، مانند سایر گونههای جانوری به دو دستۀ مؤنث و مذکر تقسیم میشود. همین تفاوت ظاهری که البته با چاشنی قدرت جسمانی بیشتر جنس مذکر همراه شده، ریشۀ ظلمهای فراوانی در طول تاریخ بشریت بوده است. از زندهبهگور شدن دختران و اجبار آنان به کارهای فرومایه و ناپسند در گذشته تا استفادۀ ابزاری و استخفاف مدرن زنان در دنیای کنونی، همگی از مصادیق ظلم به زنان هستند. اکنون و در دنیای مدرن نیز تفکر اومانیستی دنیای غرب، ضمن احترام ظاهری به شخصیت زن و سردادن شعار مساوات بین زن و مرد در حال فریب زنان و تلاش برای جلوگیری از قیام آنان برای احقاق حقوق خود است.
مجلۀ خردورزی بهمنظور بررسی تفکر مدرن دنیای غرب پیرامون جایگاه، بحرانها و چالشهای زنان گفتوگویی را با دکتر سهیل اسعد (ادگاردو روبین)، مبلغ بینالملل، فارغالتحصیل دکتری رشتۀ تمدن اسلامی از دانشگاه لبنان و دکتری فلسفه از دانشگاه جامعۀالمصطفی، ترتیب داده است.
خردورزی: به نظر شما مهمترین چالش انسان در زیست تفکری غرب چیست؟
مسئلهای که شاید بهصورت ناآگاهانه اتفاق افتاده، تناقضی است که بین سبک زندگی غربی مبتنی بر علومانسانی و دکترین آنها با مسائل فطری و حقیقی انسانیت وجود دارد. انسان یک طبیعت، فطرت و خلقت انسانی دارد که زندگی بشر مبتنی بر آن است؛ اکنون در غرب نه عقل مقبولیت دارد، نه منطق، نه طبیعت انسان و نه قوانین طبیعی؛ در فضای غرب هیچچیزی مقبول نیست. نظام آنها قائل به اسکپتیسیسم است که مبتنی بر ظن، وهم و خیال میباشد و ربطی به حقیقت انسان ندارد؛ لذا هر انسانی بهنوعی با جنگی داخلی در درون خود مواجه است. چیزی که بهعنوان سبک زندگی و تفکر آنها معرفی میشود، کاملاً مخالف چیزی است که در باطن آنها وجود دارد و به آن شهود دارند.
خردورزی: نقطۀ اوج بحران جامعۀ زنان در تفکر غربی را چه چیزی میدانید؟
بحران جدی تفکر غربی این است که نگاه آنان به زن بهعنوان «زن» است، نه بهعنوان انسان. بحث جنسیت یک عَرَض و مسئلۀ جانبی و مسئلهای ثانوی است. عنوانی که باید در یک تمدن حاکمیت پیدا کند، انسانیت انسان است؛ یعنی در تمام مسائل مربوط به انسان، چه در مسائل حیاتی، چه در مسائل فکری و چه در مسائل احساساتی، باید همیشه نگاه تمدن به انسان بهعنوان انسان باشد. بعد از عنوان انسان، اموری متحرک در اولویت قرار میگیرد. در غرب انسانیت زن را فراموش کردند؛ یعنی از اَعراض و ظاهر شروع کردند و از جوهر غافل شدند؛ لذا نام این بحران را میتوان «فراموششدن انسانیت زن» گذاشت.