بعد از انقلاب اسلامی ایران، سابقۀ تاریخی و ریشهداری که در جامعۀ اسلامی بود، مجدداً احیا شد و بهتدریج، موج گرایش به حجاب در جامعه تقویت شد.
مسئلۀ پوشش، نه مسئلهای دینی بلکه همواره مسئلهای فرادینی و ضامن سلامت و امنیت افراد بشر بوده است. پوشش در سرما محافظ انسان از سردی هوا، در جامعه علامت شخصیت و حیای فرد و پوشانندۀ زشتیهای بدن افراد است. حتی گفته شده که در بدو خلقت که لباس نخی و مرسوم وجود نداشته، افراد با برگهای پهن درختان و پوست حیوانات خود را میپوشاندهاند.
اهمیت پوشش و عجین شدن زندگی بشر با آن، جوامع را برآنداشت که برای آن، قواعد و چهارچوبهایی داشته باشند؛ تقریباً در تمام جوامع سنتی و قدیمی، پوشش مردان و زنان متفاوت است. بهتناسب، بیشتر ادیان و شرایع نیز در مورد این مسئلۀ مهم منفعل نبوده و اقدام به وضع چهارچوبهایی کردهاند. دراینبین، شرع مقدس اسلام نیز حد و حدودی برای حجاب معین کرده و پیروان خود را ملزم به رعایت آن کرده است.
بعد از انقلاب اسلامی ایران، این حدودحدود، فراتر از جنبۀ شرعی، تبدیل به قانون شد و مردم از حیث قانونی نیز ملزم به رعایت آن شدند. در سالیان اخیر، این مسئله به یکی از چالشهای جدی کشور تبدیل شده و پایۀ اغتشاشات شهریورماه سال گذشته را شکل داد.
به منظور بررسی حد و حدود شرعی حجاب، تحولات معنایی و جوانب قانونی آن، مجلۀ خردورزی گفتوگویی را با حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، عضو شورای سیاستگذاری کنگرۀ بین المللی علوم انسانی اسلامی و عضو هیئتعلمی فرهنگستان علوم اسلامی ترتیب داده است.
خردورزی: چه تحولات معنایی و ارزشی، پوشش را در جامعۀ ما تحت تأثیر خود قرار داده است؟
مسئلۀ پوشش در جامعۀ ایرانی قبل از اسلام، دارای سابقهای دیرینه است. قبل از اسلام، جامعۀ ایرانی به دلیل اعتقاد به دین زرتشت، حدی از حجاب و پوشش را پذیرفته بود؛ بعد از فراگیرشدن اسلام در ایران نیز این مسئله تثبیت شد. در دوران پهلوی، مظاهر مدرنیته را وارد ایران کردند و اوج آن پروژۀ کشف حجابی بود که رضاخان برای تحمیل مظاهر تمدن غرب در جامعه، آن را کلید زد. هر چند کشف حجاب اجباری بود، اما این پروژه از جوانب مختلفی تشویق میشد.
بعد از انقلاب اسلامی ایران، سابقۀ تاریخی و ریشهداری که در جامعۀ اسلامی بود، مجدداً احیا شد و بهتدریج، موج گرایش به حجاب در جامعه تقویت شد. هر چند همزمان با آن، قانون رسمیشدن حجاب در کشور هم مصوب شده بود؛ اما بیش از آنکه نظام قانونی مبدأ گرایش مردم به پوشش باشد، خیزش اسلامی و معنوی که در جامعه اتفاق افتاده بود، منشأ گرایش آنها به حجاب شد.
این مسئله با دوران دفاع مقدس تقارن پیدا کرد. شور و هیجان جبهه و جنگ، آثار مثبتی به بار آورد. هر روز در نقطهای از ایران، شهدا تشییع میشدند و خانوادههایی داغدار شهدا بودند. این عوامل باعث میشد که جو ایثار و شهادت در جامعه غلبه داشته باشد و به همین دلیل تأثیر مثبت خود را بر مسئلۀ حجاب میگذاشت. بعد از اتمام جنگ و در دوران بازسازی، کمکم با این شرایط فاصله گرفتیم و مظاهری از بدحجابی و بدپوششی در جامعه شکل گرفت و بهتدریج تقویت شد.
سابقهای که عرض کردم، برای رسیدن به این مطلب بود که بعد از دوران سازندگی، به دلیل پذیرش و ورود لیبرالیسم به کشور، بهصورت ناخواسته سبک زندگی مردم دچار تغییر شد. این تغییر سبک زندگی ناشی از عاملی درونی و عزیمت برای توسعه بود. این تصمیم برای تحول اقتصادی، آثار فرهنگی خود را نیز برجای گذاشت. از طرف دیگر، از آنجایی که دشمن متوجه شده بود که از طریق مواجهۀ مستقیم با مردم نمیتواند عقاید را تضعیف کند، از دهۀ هفتاد به بعد تمام توان خود را در تهاجم فرهنگی قرار داد تا بتواند پیوند فرهنگی انقلاب را گسسته کند و بتواند ارادۀ خود را بر جامعۀ ایرام تحمیل کند. در یککلام، «مهمترین عاملی که باعث تغییر وضع پوشش شد، دگرگونی سبک زندگی بود. بهتبع تغییر سبک زندگی نیز گرایشها، علایق افراد و هنجارها تغییر میکنند».