بهمنظور بررسی ابعاد و سیر تدوین نظام اقتصادی اسلامی، مجلۀ خردورزی گفتوگویی را با حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدعلی یوسفی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی و رئیس مرکز راهبردی اقتصاد مقاومتی، ترتیب داده است. وی دارای دکتری فقه الاقتصاد با گرایش اقتصاد نظری است و در حوزههای تخصصی، اقتصاد تعاون از منظر اسلام، پول و احکام فقهی آن و نظام اقتصادی اسلام فعالیت میکند.
استاد احمد علی یوسفی، هماکنون ضمن تدریس دروس خارج فقه و اصول، تدریس دروس حوزۀ مسئولیت انجمن اقتصاد اسلامی حوزۀ علمیۀ قم را بر عهده دارد و در جامعۀالمصطفی، دانشگاه شهید محلاتی (قم) و حوزۀ علمیۀ قم، مباحث نظری حوزۀ اقتصاد را ارائه میدهد. دکتر یوسفی دارای کتب و مقالات متعددی در زمینۀ اقتصاد اسلامی هستند که از جملۀ آنها میتوان به کتابهای «ماهیت پول»، «مبانی و مدلهای مشارکت مردمی در اقتصاد مقاومتی»، «درسنامۀ اقتصاد مقاومتی» و… اشاره کرد.
خردورزی: استنباط مبانی اقتصاد اسلامی به عهدۀ چه کسانی است؟ آیا صرفاً باید فقها وارد این حوزه شوند؟
اساساً اقتصاددان اسلامی کسی است که اسلامشناس باشد. چندی پیش، مناظرهای بین آقایان غنینژاد و درخشان برگزار شد. آقای دکتر غنینژاد سخن خوبی گفتند. ایشان گفتند: «من اقتصاددان اسلامی نیستم، زیرا اسلامشناس نیستم». پس کسی قادر است مبانی اقتصاد اسلامی را استنباط و استخراج کند که: ۱. با اقتصاد آشنا باشد ۲. اسلامشناس باشد. یعنی کسی که اسلام (منظور اسلام با ابعاد اسلامی است) را بشناسد و اقتصاد را هم بهخوبی بشناسد.
خردورزی: شناخت اقتصاد تا چه حد ضروری است؟ بالاخره فقها که از نظر اسلامشناسی در اوج هستند و اقتصاددانانی که اقتصاد کار کردهاند هم در رشتۀ اقتصاد در اوج هستند. تقریباً میتوان گفت فقهای ما در حال حاضر اقتصاد نخواندهاند و اقتصاددانان ما هم به مباحث فقهی مسلط نیستند.
الان در حوزۀ علمیه، حدود صد نفر هستند که اقتصاد را در حد دکترای دانشگاهی خواندهاند و به مباحث فقهی نیز تسلط دارند. تعدادی از این افراد، فقیه اقتصادی هستند؛ یعنی بر چهارچوبهای فقهی و استنباط مسلط هستند. این افراد کسانی هستند که قادرند مبانی اقتصاد اسلامی را استخراج کنند؛ یعنی اقتصاددانهایی که کاملاً با فقه و اسلام آشنایی لازم و کافی دارند. طبعاً این کار از عهدۀ فقه و اقتصاددان، بهتنهایی برنمیآید؛ بلکه برعهدۀ فقیه اقتصاددان است. اینگونه نیست که اقتصاددان مباحث را برای فقیه موضوعشناسی کند، زیرا اساساً موضوعاتی وجود دارند که اصلاً این موضوعات در اقتصاد بحث نمیشود.
من در کتاب ماهیت پول به این موضوع اشاره کردهام؛ مثلاً مال مثلی و قیمی در اقتصاد بحث نمیشود؛ آیا «پول مثلی است یا قیمی؟» اقتصاددان اصلاً این موضوع را نمیتواند تحلیل کند. در واقع فقیهی که اقتصاد خوانده، میفهمد که این موضوعات تا چه حد و تا چه مقدار برای استنباط مبانی ضروری است.
خردورزی: در حال حاضر، برخی معتقدند حوزۀ علمیه در زمینۀ اقتصاد اسلامی بهصورت جزیرهای فعالیتهایی داشته است؛ مانند تألیف برخی کتابها توسط حضرتعالی در زمینۀ ربا، پول و… و بقیۀ افرادی که در این زمینه دست به قلم شدهاند. اکنون بحث اقتصاد اسلامی بهصورت جدی و بهعنوان یک نظام منسجم، در حوزه کار شده است؟
بله! از بای بسمالله تا تای تمت کار شده است؛ یعنی اقتصاد اسلامی، به صورت کامل و منسجم نوشته شده است؛ منتها اینکه قابل تکمیل هست یا نه، باید گفت که قطعاً قابل تکمیل است. نظام اقتصادی اسلام با همۀ ابعاد و اجزای آن کار شده است. اولاً خود پیکرۀ نظام اقتصاد اسلامی کاملاً کار شده است؛ یعنی هم از حیث چیستی و هم از حیث هستی، مورد پژوهش قرار گرفته است. هم روش استنباط آن کار شده و هم روش مستخرج و مستنبط آن مورد تحقیق قرار گرفته است. نظام اقتصاد اسلامی در حال تکمیلشدن است.
اگر منظور شما از جزیرهای، این است که هر کسی گوشهای را گرفته و کاری انجام میدهد که ربطی به پژوهش دیگری ندارد، باید گفت: بله! این موضوع وجود داشته؛ اما اکنون دیگر وجود ندارد یا خیلی محدود است. وقتی رشتۀ فقه اقتصادی و رشتۀ اقتصاد اسلامی در سطح سه، چهار و پنج راهاندازی میشود، هدف این است که یک مجموعۀ منسجم آموزش داده شود. این مجموعۀ منسجم باید وجود داشته باشد.
تقریباً نزدیک به ده سال است که ما در حوزه این رشته را راه انداختهایم. دانشآموختههای دورۀ اول ما فقیه اقتصادی و در حال انجام کارهای اقتصادی و فقهی هستند. آنها در حوزههای مختلف بانک، بورس، دانشبنیانها، مسکن، تولید و… در حال کارکردن بر اساس مبانی اسلامی هستند. قبلاً فعالیتها بهصورت جزیرهای بود؛ اما در حال حاضر در حال منسجم شدن هستند.