شهید بهشتی در کتاب «مبانی نظری اقتصاد اسلامی» مینویسد: «ضد اسلامیترین شیوۀ مواجهۀ با مسئلۀ فقر، شیوۀ سفلهپروری است».
مجلۀ خردورزی، به منظور بررسی آرا و نظریات شهید بهشتی، خصوصاً در زمینههای اقتصادی، گفتوگویی را با دکتر فرشاد مؤمنی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و رئیس مؤسسۀ دین و اقتصاد ترتیب داده است. ایشان در این مصاحبه ضمن تشریح اندیشههای اقتصادی شهید بهشتی و کارکردهای آن در دنیای امروز، به بررسی قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ و تأثیر اجرای کامل آن در اقتصاد کشور پرداختهاند.
خردورزی: به نظر شما میزان شناخت جامعۀ ایران از تفکرات شهید بهشتی(ره)، به عنوان یکی از متفکرترین نیروهای انقلاب و حضور و اجرای این تفکرات چگونه است؟
تصور من این است که به دلیل نوع خاص تبلیغات رسمی دربارۀ آیتالله شهید دکتر بهشتی، جامعۀ ما از آثار فکری و راهگشاییهای روششناختی و عملی ایشان محروم مانده است. متأسفانه، در رسانههای رسمی به دلیل سلطۀ سیاستزدگی و برخورد ابزاری با همه چیز، نوع نگاهی که دربارۀ شهید بهشتی وجود دارد، فاصلههای کیلومتری با واقعیتهای وجودی این شخصیت دارد. نکات قابلاعتنایی در زندگی و تفکرات دکتر بهشتی وجود دارد که میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات دنیای امروز باشد.
خردورزی: نوع مواجهۀ و تفکر اقتصادی شهید بهشتی با فقر و شیوۀ رفع آن چگونه است؟
نکتۀ حیاتی در این زمینه، این است که بهمحض اینکه عدالت را بهعنوان رکن اصلی پذیرفتید، برای اینکه نااطمینانیها به حداقل برسد، یک درهمتنیدگی تمامعیار بین عدالتمحوری و تولیدمحوری وجود دارد. در جامعهای که تولید به حاشیه میرود و رانت، ربا و فساد، موتور اصلی خلق ارزش میشود، آن جامعه رو به انحطاط میگذارد.
شهید بهشتی در کتاب «مبانی نظری اقتصاد اسلامی» مینویسد: «ضد اسلامیترین شیوۀ مواجهۀ با مسئلۀ فقر، شیوۀ سفلهپروری است». متأسفانه کشور ما با بحران قفلشدگی به تاریخ روبرو شده و گویی سازههای ذهنی رانتزده، نمیتوانند خودشان را از این زمینه خارج کنند. در آنجا آقای بهشتی میفرماید: «اگر تکیه بر مشارکت خلاق و فعال فقرا نباشد، بههیچوجه امکان فقرزدایی وجود ندارد».
در اصول اقتصادی قانون اساسی، شهید بهشتی از تعبیر بالندگی تولید استفاده میکند و میگوید: «چیزی که نجاتدهنده است، تولید فناورانه است».
میتوانید انحطاط در اندیشۀ کنونی ادارۀ کشور را از این زاویه ببینید؛ چنانکه اظهارات و انتشارات صریح معاونت اشتغال وزارت کار میگوید: «بخش اعظم اشتغالهایی که در پانزدهسالۀ گذشته در ایران اتفاق افتاده، بهطورکلی اشتغال غیرمولد است و در بین اشتغالهای غیرمولد، اشتغالهایی که هیچ نسبتی با تولید فناورانه ندارند و عمدتاً در بخش غیررسمی شکل میگیرند، وجهۀ همت بوده است».
چقدر دریغ و تأسف که اگر شما با متر اندیشههای شهید بهشتی که اندیشههای اسلامی توسعهگرای روزآمد و مبتنی بر قانون اساسی در کشور است این مسئله را بررسی کنید، بهوضوح میبینید که چگونه در ایران با سهلانگاریهای بزرگ و سلسلهمراتبی، اساساً غیرمولدها را به مولدها و در بین مولدها نیز تولید غیرفناورانه و رانتی را به تولید فناورانه ترجیح دادهاند.
کسانی که نظارتهای راهبردی بر سرنوشت کشور دارند، باید توضیح دهند که چگونه در خواب غفلت بودند که در کل ارزشافزودۀ بخش صنعت ایران در فاصلۀ سالهای 1370 تا 1395، سهم صنایع رانتی معدنی خام فروشانه از کل ارزشافزودۀ بخش صنعت از حدود سی درصد به هفتاد درصد رسیده است. بهاینترتیب، اینها خود تولید را نیز محملی برای کسب رانت کردهاند و بخش بزرگی از فاجعههایی که در دو دهۀ گذشته در اقتصاد ایران خیلی عریانتر قابلمشاهده است، به این مسئله برمیگردد که در اصول، رانت، ربا، فساد، دلالی و واردات را پاداش دهند و تولید فناورانه را تنبیه میکنند.
تولید فناورانه با اشتغال مولد، یک پیوند تمامعیار دارد. فاجعهآمیزترین شوکها به ترکیب و کیفیت اشتغال ایران، در پانزده سال گذشته وارد شده و من این مسئله را با جزئیات در کتاب «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» که سال 1394 منتشر کردم، توضیح دادهام. ارزیابی آسیبشناختی که چرا به این روز افتادهایم نیز در کتاب «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» ارائه شده که در سال 1396 منتشر شد. مناسبات رانتی انقدر وحشتناک و عریان وجود دارند که انسان حیرت میکند!