زن در رسانه، نماد جذب محرکات مرد، المان جذب تکثر خواهی زن در رقابت با خود و الگویی برای به هر قیمت دیده و موردتوجه قرارگرفتن شده است.
ذات رسانه، مانند ذات زن، جلوهگر است و اگر جلوهگری زن در راستای هویتی که خالق برایش تعریف کرده نباشد، در مسیر رسانه قرار گرفته، تقویت شده و کارکرد رسانه را برای جلوهگری تشدید میکند. به همین دلیل است که عمده تبلیغات تجاری و مهم در دنیا، با بهکارگیری از یک زن چهره یا مدل صورت میپذیرد که به سبب همان همراستایی جلوهگری، ترغیب مشتری بیشتر، فروش بیشتر و تجارت سرمایهداران گستردهتر میشود.
زن نیاز به توجه و دیدهشدن دارد و اگر این نیاز در جایگاه درست آن صورت نپذیرد، تمایل او به نمایانشدن در سایر عرصهها به سبب کاهش اعتمادبهنفس، تحقیرشدن و نادیدهگرفتن تشدید شده و سیکل عرضه و تقاضا در مسیر کالاییشدن زن و سودآوری نظامهای سرمایهداری، قدرت مییابد.
تاجران، کاسبان، دلالان و ابرقدرتهای نظام سرمایهداری، این فضا را مغتنم شمرده و به بهرهکشی هر چه بیشتر از زن خواهند پرداخت. زن نیز وقتی ببیند از این طریق حس جلوهگریاش با شدت هر چه بیشتر ارضا خواهد شد، همراهی و همکاری بیشتری با آن داشته و پازل انحطاط را تکمیلتر خواهد کرد.
در نتیجه، جنون دیدهشدن در زن و منافع اقتصادی رسانه، باعث یک همپوشانی و همراستایی در این جهت شده و خواستگاه زن برای رسانه و رسانه برای زن در هم تنیدهتر میشود. ازاینرو هر دو به تقویت و قدرت هم کمک کرده و در این نقطه است که ناخودآگاه تعریف و بازنمایی زن در رسانه، همان چیزی میشود که تاجران و کاسبان خواهان آن بوده و برای سودهای کلانش، سرمایهگذاری کلان میکنند؛ در همین راستا، بهتدریج زن مبدل به سوخت موتور رسانهای میشود که بهظاهر قرار است کمبودهای او را جبران کند، اما در باطن او را به قعر پر عمق باتلاق احتیاجات میاندازد.
زن در رسانه، نماد جذب محرکات مرد، المان جذب تکثر خواهی زن در رقابت با خود و الگویی برای به هر قیمت دیده و موردتوجه قرارگرفتن شده است. به همین دلیل است که رسانه، نهتنها خواستهها و تمایلات منطقی زن را اقناع و اغنا نمیکند، بلکه نیازهایش را در یک دور باطل بیشتر و بیشتر میکند.
این موضوع حتی باعث شده در بازنمایی رسانهای برای زن، یک گارد حمایتی و حقبهجانب نیز گرفته شود؛ به این معنی که حقوق او ضایع شده و مقصر این تضییع هم رسانه و سرمایهسالاری نبوده است. در نتیجه، همین سازوکار نقش دایۀ مهربانتر از مادر را برای او ایفا کرده و به اسم تحقق حقوق و آزادی او، نرخ بهرهبری را بیشتر میکند.
در عرصۀ هنر، بهخصوص هنرنمایشی، زن نقش سودآوری و فروش بیشتر را داراست؛ ولی بهظاهر در کاراکتری ایفاگر نقش است که گویی دغدغهمند مسئلۀ زن و شخصیت اوست. به همین دلیل، رسانه بهصورت یک چوب دو سر باخت برای زن در این روزها حاضر شده و ازهرجهت که زن را مطرح میکند، برنده و زن بازندۀ این بازی است.
راه دوری نرویم؛ در همین بلواها و اغتشاشات سال گذشته در کشور، بهانۀ جلوهگری، عقدهگشایی و مانور رسانهای بر روی زن، مرگ یک دختر بود. در پی آن نیز بسیاری از زنان و دختران این سرزمین خواسته و ناخواسته در جو جلوهگری این ماجرا قرار گرفته و هر کدام سعی کردند بهنوعی ذیل آزادی جنسی، خود را عرضه کنند و در سرخط خبرها و توجهات قرار بگیرند؛ از دخترکان مدرسهای در آستانۀ بلوغ و بحرانهای آن بگیر تا سلبریتیهایی که مدتها دور از رسانه و فراموش شده در اذهان مردم بوده و خواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند و در پی آن، رسانه چه پاسخ درخوری به آنها داد؟
مسعود کارگر، روزنامهنگار، تحلیلگر و منتقد سینما