فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن، میل به زیبایی و ابرازگرایی بدنی و دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان با نگاه نوین، از مولودهای فضاهای رسانهای و بهشدت متأثر از صنعت تبلیغات و اقمار آن است.
فضای اجتماعی و صنعت بدن
پیر بوردیو معتقد است که مراجع هویتساز سنتی، دیگر پاسخگوی دنیای جدید نیستند. فرایند جهانیشدن با گسترش فضای اجتماعی، امکان هویتیابی در چهارچوب مشخص و تعریف شدۀ اجتماعی را بسیار کاهش میدهد. به گفتۀ بوردیو، فضای اجتماعی درحقیقت مبتنی بر سرمایه است؛ ترکیب دو گونۀ فرهنگی و اقتصادی سرمایه، موجب خلق گروهبندیهایی با میزانهایی متفاوت از هر دوی این سرمایهها میشود. این گروهبندیها واجد نظام ارزشی مشابه و ذائقهها و ذوق و سلایق شبیه مهمی هستند و در کل، بهتر است که بیان کنیم واجد سبک زندگی مشابهی هستند؛ در این نگاه، دال مرکز بر پایۀ «عادتوارهها» است.
در چنین شرایطی، خرید، مصرف و میل شدید به مصرفگرایی، ابزارهای ابراز خود میشوند. در این مرحله است که خرید و مصرف، حالتی نمایشی به خود میگیرد و در همین جهت، بصری شدن هویت تا جایی پیشمیرود که درمییابیم رژیمهای بدنی ما نیز از نوعی سازماندهی اجتماعی و فرهنگی پیروی میکنند. در نظامنامۀ فکری بوردیو، پزشکان و متخصصان رژیمهای لاغری مجهز به اقتدار علم، با استفاده از جداول قد و وزن، رژیمهایی متعادل یا الگوهای کفایت جنسی، تعریف خود را از بهنجار بودن به همگان تحمیل میکنند.
او در کتاب «تمایز» که دربارۀ سلیقه و سبک زندگی طبقات اجتماعی گوناگون فرانسه است، میگوید: «طراحان لباس، جواز خوشسلیقگی را فقط به پیکرهایی با ابعاد و اندازههای دور از دست مانکنها و مدلها اعطا میکنند. کارشناسان تبلیغات که استفادههای اجباری جدید از بدن برای آنان مجال فراخی جهت هشدارها و تذکرهای بیشمار پدید آورده و روزنامهنگارانی که سبک زندگی خود را در مجلهها و هفتهنامههای زنان به مدیران پولدار نمایش میدهند و تکریم میکنند، همگی، در عین رقابت با یکدیگر، دستبهدست هم میدهند تا نهضتی را پیشببرند که در نهایت خالق انگارههای ساختگی و تحمیل آنها به جامعه باشد؛ جامعهای که متأثر از این تصاویر جذاب و جدید ساختگی توسط رسانه، به سمت تغییرات بنیادین و اقدام علیه فرهنگ پیشین میرود. تغییری که جامعه را در مسیر تغییرات وسیع قرار داده و یکسانسازی را سبب میشود».
در واقع، مفهومسازی و تصور بوردیو از بدن، بهمثابۀ یک شکل از سرمایۀ فیزیکی و مادی است که شبیه به چیزی است که دیگران از آن با عنوان «بدن متمدن شده» نام میبرند. در هر دو برداشت، یک رابطه بین توسعۀ بدن و موقعیت اجتماعی افراد وجود دارد و هر دو نگاه، مدیریت بدن را بهعنوان مرکز اکتساب پایگاه و تمایز میدانند. این همان چیزی است که کالا شدگی بدن در خدمت سرمایه اندوزی را عادی میسازد.
در این راستا، گافمن نیز در اثر معروف خود با عنوان «نمود خود در زندگی روزانه» مطرح میکند که چگونه مردم قادرند در بدنهای خود دخالت کنند و آن را در جریان زندگی روزمره متفاوت سازند. گافمن فرهنگ مشترک زبان بدن را برای اهمیتدادن به مدیریت و ظاهر بدن، برای ایجاد خود اجتماعی و نگهداری کنش متقابل اجتماعی اساسی میداند.
ازاینروی، فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن، میل به زیبایی و ابرازگرایی بدنی و دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان با نگاه نوین، از مولودهای فضاهای رسانهای و بهشدت متأثر از صنعت تبلیغات و اقمار آن است. در واقع، امروزه در جامعهای زندگی میکنیم که از آن تعبیر به استعارۀ «جامعۀ بدنی» یا «عصر بدن» میشود.
دکتر معصومه نصیری، دبیر کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه رسانهای یونسکو – ایران