در زمینۀ نمادهای اجتماعی و شعارهای ارزشی در عرصۀ داخلی و جهانی نیز شاهد تأثیرات انقلاب اسلامی هستیم. همچنین در شکلگیری نهادها با کارکردهای اجتماعی، مثل جهاد سازندگی، کمیتۀ انقلاب اسلامی، کمیتۀ امداد و… نیز شاهد تأثیر برجستۀ ایدئولوژی انقلاب اسلامی هستیم که برای رشد جامعه و برقراری عدالت، نتیجهبخش بودهاند.
تاریخ جوامع، همواره شاهد تغییر حکومتها و پیدایش حکومتهای نوظهور است. عدم رضایت عمومی از وضعیت موجود جامعه و ظلم و جور حکام، از جمله عوامل انقراض حکومتهاست. ایدئولوژیهای جدید و گفتمانهای عدالتمحور اجتماعی، ازجمله پیشقراولان عرصۀ تغییر حاکمیتها بودهاند که این مهم، نشان از اهمیت عدالت در جوامع گوناگون دارد.
تحلیل ابعاد، عوامل وقوع و نتایج حرکتهای اجتماعی که موجب تغییر حکومتها شدهاند، همواره محل بحث و تبادل نظر تاریخشناسان و تحلیلگران اجتماعی بوده است. متفکران و تحلیلگران اجتماعی-سیاسی، همواره در مورد ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب بحث و تبادل نظر کرده و برخی معتقدند در زمینههایی، نهتنها به آرمانها نرسیده، بلکه فراموش یا متبدل شدهاند.
بهمنظور بازخوانی نقش حکمرانی انقلاب اسلامی در هویت اجتماعی و فرهنگی مردم ایران، مجلۀ خردورزی گفتوگویی با حجتالاسلام دکتر محمدجواد یاوری عضو هیئتعلمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و نویسنده و پژوهشگر تاریخ تشیع انجام داده است.
ایشان در گفتوگو با مجلۀ خردورزی، به تحلیل مسائل اجتماعی-تاریخی دخیل در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و تحلیل مؤلّفههای اجتماعی مرتبط با انقلاب پرداخته است. تلاش شده که در این گفتوگو به چالشهای قبل و بعد از انقلاب و پیشرفت یا پسرفت در مسائل مختلف اجتماعی-فرهنگی بپردازیم.
آیا شما معتقدید که عقلانیت موردنظر اسلام در جامعۀ ایرانی، قبل از دورۀ تجددخواهی، بهعنوان یک شاخصه در سبک زندگی عامۀ مردم وجود داشته است؟ آیا نقش خرافات در دین ورزی مردم در این دوره، با تحلیل شما سازگار است؟
قبل از ورود فرهنگ غرب و تأثیر آن بر جامعۀ ایران، مردم زندگی سنتی مبتنی بر فقه اسلامی داشتهاند که در آن، تضادی با عقلانیت و خرد دیده نمیشد. در واقع، آنچه دین به مردم میداد، زمینۀ برخورداری از یک زندگی آرام و سعادتمندانه را برای آنها فراهم میکرد. اما بعدها و با آغاز دوران تجددخواهی، تغییرات اجتماعی و فرهنگی که به خواست و ارادۀ حکومت و تحتتأثیر نگاه پوزیتیویستی به جامعه و مردم تحمیل گردید و در ایران نمود عینی یافت، مذهب و سنت را خرافه و در تقابل با خرد و عقلانیت و پیشرفت معرفی کرد. طبیعی است که تحتتأثیر این ایدئولوژی، جوان مسلمان، مذهب و سنتها را مانع موفّقیت خود در جامعه تصور کند و از آن فاصله بگیرد. بهعنوانمثال، مقولۀ حجاب که امری کاملاً سازگار با عقلانیت و منطق است، در این نظام فکری غربی، به ضرورتی مربوط به گذشته و سنّت و ناسازگار با دنیای پیشرفتۀ معاصر معرفی شد.
بهنظر شما، کدام یک از مؤلفههایی که ذیل تاریخ اجتماعی تعریف و بررسی میشوند، تحتتأثیر انقلاب اسلامی بودهاند؟
تحول در نگاه و محتوای فرهنگی که در جامعۀ ایران، تحتتأثیر ایدئولوژی انقلاب اسلامی شکل گرفت، رویشهایی را نیز به دنبال داشت؛ از جلال آلاحمد گرفته تا شهید آوینی که نسبت به قبل از انقلاب، تحولات اساسی در سبک زندگی و تفکراتشان ایجاد شد یا امثال شهید حججیها که از دستاوردهای ارزشمند انقلاب محسوب میشوند. این رویشها و دستاوردها نشاندهندۀ قوت فرهنگی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است که توانسته در لایههای مختلف فرهنگی جامعۀ ایران تأثیرگذار باشد.
در زمینۀ نمادهای اجتماعی و شعارهای ارزشی در عرصۀ داخلی و جهانی نیز شاهد تأثیرات انقلاب اسلامی هستیم. همچنین در شکلگیری نهادها با کارکردهای اجتماعی، مثل جهاد سازندگی، کمیتۀ انقلاب اسلامی، کمیتۀ امداد و… نیز شاهد تأثیر برجستۀ ایدئولوژی انقلاب اسلامی هستیم که برای رشد جامعه و برقراری عدالت، نتیجهبخش بودهاند.
در همین ارتباط، در زمینۀ تشکیل گروههای محلهای و شهری فعال اجتماعی -مثل عیّاران در سالهای اول انقلاب که کارشان کمکرسانی به اقشار ضعیف جامعه و انجام خدماتی مثل تأمین سوخت موردنیاز خانوادهها و… بود- موارد قابلتوجهی بوده و هستند که همگی تحتتأثیر تفکری بودهاند که انقلاب اسلامی به جامعه تزریق کرده است. در واقع، شکلگیری این گروهها و نهادهای اجتماعی، متکی به باورهای مذهبی افراد و بنیانهای معرفتیای است که در قرآن و سنت سراغ داریم.