من در آثار مرحوم آقای فرجنژاد شکلگیری این شخصیت و آغاز دورهی جدی مطالعاتی و تفکری مبتنی بر قدرت خلاقیت را در ایشان دیدم.
متن سخنرانی دکتر یعقوب توکلی، در رابطه با ویژگیهای شخصیتی و علمی استاد محمد حسین فرجنژاد:
یک امر جدی در بحث آموزش، پژوهش، تحقیق و نویسندگی وجود دارد. بسیاری از کسانی که راه تحصیل علم را درپیشگرفتند لزوماً نمیتوانند در مباحث یک حوزه علمی عمیق شوند، بسیاری از نویسندگان ما، چه آنهایی که توفیق تحصیل پیدا کردند و توانستند از موانع مختلف در مسیر تحصیل علم عبور کنند که متأسفانه در حد یادگیری مباحثی که در کلاسهای درسخواندهاند، باقی ماندند که البته اگر این یادگیریها کامل انجام شده باشد؛ لذا از آنها هیچ اتفاقی سامان نمیدهد و موفقترین در بین این افراد کسانی هستند که آنچه را در کلاسها خواندهاند بتوانند آموزش دهند و فقط درحد صنعت تدریس هستند، درحالحاضر شاهد این هستیم که نسل بسیاری از معلمان ما کسانی هستند که تنها صنعت تدریس بلد هستند؛ یعنی تنها میتوانند آنچه را که آموختهاند به نسل بعد منتقل کنند و ما از این اساتید چیزی جز درحد آموختهها اتفاق جدیدی را شاهد نیستیم ، بنده همکاران مختلفی چه در آموزشوپرورش و چه در دورههای آموزش عالی دیدهام که میگویند ما آنچه را که آموختهایم میتوانیم آموزش دهیم، البته افراد محدودی هستند که توانستند تعدادی مقاله یا مطلب بنویسند و از نوشتن یک مطلب و یا مقاله خلق اثری صورت پذیرفته است؛ چون امکان دارد که ظرفیت وجود این دسته از افراد راه ندهد و یا ظرفیت ذهنی آنها در تبدیل موضوعات و دانستهها به یک موضوع و دانش جدید باعث شود که این تحول در آنها تحقق پیدا نکند.
مرحله تحصیل به تحقیق
در این مرحله ما به یک اقلیت خاصتری در بین این دسته از اساتید میرسیم که از تحصیل به تحقیق میرسند، اصحاب تحقیق کسانی هستند که یافتههای جدیدی را پیدا میکنند و براساس آن یافتههای جدید میتواند کار تألیفی انجام دهند، کار تألیفی به این معنا که میتوانند نظریات و دیدگاههای مختلف و یا روایتهای مختلف را در یک قالب جدید بازآفرینی کنند، این بازآفرینی در واقع یک نوع آموزش مجدد چیزهایی است که درگذشته گفته شده است.
عقل تألیفی و آثار تألیفی
ما در حوزه تألیف شاهد شکلگیری نوعی عقل تألیفی هستیم، این عقل تألیفی؛ یعنی گردآوری و ایجاد ربط بین اطلاعات موجود در بیرون بر اثر پژوهش که ممکن است کشف و اتفاق جدیدی صورت نپذیرد؛ ولی درهرصورت یک گام روبه جلو است، ما در کشور و البته در تمام دنیا بهلحاظ منطق نوشتن و منطق نگارش، آثار فراوانی داریم که این آثار عمدتاً آثار تألیفی هستند؛ یعنی بازآفرینی مجدد نوشتههای دیگر در قالب جدید و یا بهاصطلاح پیدا کردن یکسری اسناد قدیمیتر یا بازآفرینی متون قدیمی برجایمانده که خود یک هنر است و پژوهش گستردهای را میطلبد. نکتهی جدیدی که در بین بعضی از محققان وجود دارد این که میتوانند مرزهای جدید را پیدا کنند و میتوانند پدیدههای نو را خلق کند.
تنقید
بعضی از محققان هستند که علاوهبر تألیف، توان تنقید دارند؛ یعنی منتقدان خوبی هستند و بهدلیل احاطه و مطالعهای که دارند میتوانند پدیدهها را با یکدیگر مقایسه کنند و در مقایسهی پدیدهها خوب و بد، زشت و زیبا و یا درست و نادرست را تشخیص دهند و درواقع ذهنیت تنقیدی آنها نسبت به موضوعات و نوشتهها که ممکن است در فلسفه، حقوق، علم، سیاست و یا در نقد سینما باشد، البته بیشتر افرادی که ذهن تنقیدی دارند وارد حوزه سینما میشوند؛ اما یکسری خواص هستند و مرحله جدیتری وجود دارد و آن بحث رسیدن به یافتههای جدید ، شاید من الان نتوانم درمورد بعضی از عزیزان این مطلب را بیان کنم که ذهنشان به مرحله تأسیس رسیده یا خیر، ما بزرگانی داریم که در دنیای دانش که عقول مؤسس در رشتههای مختلف هستند درواقع تولید علم زمانی اتفاق میافتد که از طریق عقل مؤسس شکل بگیرد، متأسفانه در ایران کارهای تألیفی را که جمعآوری آثار است بهاشتباه تولید علم تلقی میکنیم.
برای اینکه در این حوزه اشخاص بتوانند وارد حوزههای جدید شوند و مباحث جدیدتری را بیان کنند و بهسمت کشف واقعیتهای جدید، نیاز به یکسری جستوجو، پژوهش، مطالعات بسیار گسترده، سختکوشی و درعینحال روحیه خستگیناپذیری دارد و اینطور نیست که مثل بعضی از عزیزانی که در دوره تحصیل تلاش میکنند تا وارد این عرصه شوند و سپس رها میکنند؛ چون رسیدن به این جایگاه فکری، ضرورت بسیار جدی دارد که انسان دورههای طولانی از تحصیل و پژوهش در موضوعات را پی بگیرد و از این طریق بتواند به افق جدید دسترسی پیدا میکند.
تأثیر آثار استاد فرجنژاد
من در آثار مرحوم آقای فرجنژاد شکلگیری این شخصیت و آغاز دورهی جدی مطالعاتی و تفکری مبتنی بر قدرت خلاقیت را در ایشان دیدم و تأسف ما بیشتر ازاینجهت است که ما یک جوان عزیزی که میتوانست در روند مطالعات مختلف، مطالب مربوط به صهیونیسم و یهودیت و شناخت مبانی این جریانات مختلف در حوزههای تألیفی بسیار تأثیرگذار باشد و میتوانست حرفهای خیلی عمیقتری برای جهان علم، جهان دانش و حوزه علمیه و مباحث فرهنگی داشته باشد را از دست دادیم.
اهمیت فضای فرهنگی در کشور
در کشور ما یک آشوب فکری وجود دارد که کمتر به دانشمند و محقق و مترجم اهمیت داده میشود و متأسفانه کسانی که اهل دسترسیهای اداری و سیاسی هستند، همیشه فرصتهای بهتری را در فضای فرهنگی کشور داشتهاند و اینکه مدیریت فرهنگی در کشور علیرغم اینکه دچار مشکلات فراوانی از جمله اینکه اغلب کسانی که جایی پیدا نمیکنند و مقامی برایشان فراهم نمیشود، در دفتر فرهنگی مسئولیت میگیرند و متأسفانه نظام به این واقعیت توجه ندارد که فرهنگ را باید از دست روحانیون بدون منطق و مهندسان بدون کارخانه نجات دهیم و دوستانی که نتوانستند کاری کنند عمدتاً کارهای بسیار حساستر و مهمتر را در اختیار دارند و باید درمورد مسائل بسیار جدیتر کشور تصمیم بگیرند که اصلاً نمیدانند؛ یعنی اغلب مقامات فرهنگی در ایران را دیدهام که در بسیاری از موضوعات فرهنگی کشور هیچ راهحل درستی را ارائه نمیدهند و افق روشنی در ذهن آنها نیست؛ ولی قدرت تصمیمگیری دارند و متأسفانه بهدلیل گزینشها،
نیرو گزینیها و دوستان و همراهانی که برای خود میآورند که از رتبههای کمتری هم برخوردار هستند، بههمین خاطر میگویم که ایران بهشت شبهات است و برای شبههسازان هیچکس احساس مسئولیت نمیکند و با هرکسی که صحبت میکنیم به گردن کس دیگری میاندازد و درنهایت از خود رفع مسئولیت میکند و بسیاری از آقایان مرتبط و انقلابی وقتی که به موقعیتی میرسند، نمیتوانند کمکی کنند و نمیدانند که کجای کار هستند که این یک فاجعه است.
در ایران اتفاقی رخ داده و نسلی پیدا شده که میگویند زمانی که مدیر فرهنگی که بهواسطه دامادی یا فامیلی یا هر چیزی به مقام رسیده و وظیفهاش را نمیداند و به آن عمل نمیکند و اینبار دفاع از اسلام و تشیع و انقلاب اسلامی را در قالب وظیفهی انجام نشدهی مسئولان فرهنگی کشور نمیگذارد و میگوید من خودم هستم و حتی اگر آقایان کاری نکنند، من باید ایستادگی کنم مثل همین اصطلاحی که حضرت آقا فرمودند: «آتش به اختیار» که این نشان از ناامیدی مقام معظم رهبری میباشد؛ یعنی نشان میدهد که ما باید یک مطالبه جدی در کشور راه بیندازیم و فضای فرهنگی کشور را از دست آدمهایی که به هیچ چیزی فکر نمیکنند، رها کنیم و این فاجعه را باید حل کنیم.
محققان جبههی انقلاب
در این میان جوانانی هستند که بهصورت داوطلب حرکت میکنند و شبانهروز وقت میگذارند، بدون اینکه تشویق و حمایتی داشته باشند و با اتهامات تندروی و اتهامات مختلف عجیبوغریبی که دشمنان و دوستان به آنها میزنند و با سختگیریهای شدیدی که علیه این نسل انقلابی عمیق که توانستهاند از گذرگاههای مختلف پژوهشی عبور کنند و بدون چشمداشتی خلق اثر کنند و از مرز تألیف و نقد عبور کنند که این نسل بسیار نادر و نایاب و کمیاب است و همه ما باید برای رشد و گسترش این نسل تلاش کنیم و صد افسوس که شاهزادگان و رابطه داران و رابطهمندان و دامادان بسیارزیاد هستند و متأسفانه این درد را باید عدهای خاص به دوش بکشند که بنده این را یک خطر جدی میدانم. من در محیطهای مختلف دیدهام که شخصی برای انجام کارهای فرهنگی به میدان آمده است؛ اما مدیران این عرصه به آنها بهعنوان یک طعمه رزومهای نگاه میکردند که آنها را بهکار بگیرند، بدون اینکه کمکی کنند تا این نسلِ دانشمندِ انقلابی ما توسعه و گسترش پیدا کند؛ اما در هرجایی که حضور یک مدیر عاقل و دارای دغدغه انقلابی و مسلمانی را دیدیم، این دانشمندان توانستند رشد کنند؛ اما واقعیت این است که فداکاران دانشمند انقلاب درحالحاضر در کشور بهدلیل سیطره جریان بههمپیوستهای که متأسفانه در بخش زیادی از فضای فرهنگی در کشور حاکم شده است و اجازه نمیدهد که این تصویر واقعیِ فرهنگی ما انعکاس پیدا کند و بسیاری از این محققان جدی جبههی انقلاب ناشناخته ماندند و در تنهایی و در نبود حمایت و هدایت فرهنگی کشور تلاش میکند.
با شناختی که من از مرحوم آقای فرجنژاد داشتم، البته اذعان میکنم که من شناخت محدودی نسبت به ایشان دارم و این ارتباطات محدود بود و بهدلیل اینکه دیر آشنا شدیم، این ارتباطات گسترش پیدا نکرد؛ اما زمانی که یکی دو اثر ایشان را دیدم، متوجه این واقعیت شدم که ایشان توانسته از بسیاری از این حوزههای پژوهشی با زحمت، تلاش و مطالعات فراوان عبور کند و به نتیجه برساند و مطالعههایی مربوط به حوزههای مختلف صهیونیسم و رسانههای صهیونیستی و درواقع ابزارهای سیطره فکری در ایران و در جهان انجام داد و یک بستر جدیدی را برای مطالعات گسترده باز کرد که این کار، اجر بسیار بالایی دارد، من در دوره حیات هم به ایشان یادآوری و از ایشان تشکر کردم؛ ولی رفتن این عزیزان همان تعبیری را دارد که برای علما داریم که با رفتن این عزیزان کسی جایشان را پر نمیکند و پر شدنی نیست، آقای فرجنژاد یک فعال فرهنگی نبود، فعال فرهنگی کسی است که نمایشگاهی میزند یا در این زمینهها فعالیتی دارد؛ ولی ایشان یک محقق پرانرژی و فردی که خلاقیت داشت و میتوانست در علوم و مباحث مختلفی که مطالعه کرده بود به نتایج جدیدی برسد، ازاینجهت این قدرت خلاق را در ایشان میبینیم که ایشان یک معلم هستند و با دانشجویان و عزیزانی که مطالعات دورههای آموزشی را طی میکنند، سروکار دارند و این کاملاً قابلفهم بود که آقای فرجنژاد سالهای طولانی از خیلی از محققان ما جلوتر افتاده و آثار و نوشتههای ایشان در این دوره کوتاه عمر هم این عمق و گستردگی مطالعات ایشان و قدرت ربط و کشف موضوعات جدید تا حدود زیادی نشان میدهد.